ریحانه بانوریحانه بانو، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

ریحانه عطری از بهشت

قد و وزن یک سالگی ریحانه بانو

سلام دخترکم،امروز یک ساله و ده روزت شده.چند روز پیش رفتیم واکسن یک سالگیتو زدیم و امروز هم با بابا رفتیم قد و وزنت و اندازه گرفتیم قدت 77 و وزنت9.600 ،البته وزنت و بدون لباس حساب کرد،بالباس یه خورده بیشتر بودی.ماشاءالله داری قد بلند میشی ها،بعدش هم با بابا رفتیم برات چندتا لباس و کفش خریدیم،مبارکت باشه گلم.به شادی بپوشی فدات شم.  
20 اسفند 1391

بهترین روز دنیا،روز تولد توست،دلبرشیرینم تولد یک سالگیت مبارک

روز ده اسفند به دنیا اومدی؛انگار همین دیروز بود که تو اتاق عمل بودم و تو رو به دنیا آوردم؛ انگار همین دیروز بود که روی ماهتو دیدم برای اولین بار؛انگار همین دیروز بود که حس شیرین مادر شدن و به من چشوندی؛یک سال گذشت،یک سالی که برای من پر از شیرینی بود،پراز از تو بودن؛پراز زیبایی:عاششششششقتم دختر گلم ،تو همه عشق من وبابایی،تو همه نفس مایی.دلبر شیرینم تولدت مبارک؛انشاءالله صدوبیست ساله شی.
11 اسفند 1391

پنجمین دندون.هورااااااااا

سلام دخترکم.الان دیدم پنجمین دندونتم داری در میاری.وای که چه قدر موقع شیرخوردن منو گاز میگیری،امروز بازومو هم گاز گرفتی. اونقدر شیطون و آتیش پاره شدی که یه دقیقه هم نمیشه ولت کرد،فوری همه جا رو بهم میریزی و تمام اسباب بازی هاتو و هرچی که دم دستت باشه رو میریزی رو زمین و محتویات کابینت هارو میریزی رو زمین و یه کار هم جدیدا یادگرفتی که هرچی گیرت بیاد میبری میزاری تو کشو تختت،دختر شیطونو باهوش من. راستی الان وارد نهم اسفند شدیم و یک روز تا تولدت مونده گل خوشگل من.  
9 اسفند 1391

ریحانه خانم تاب بازی می کنه

بابایی چندروزه پیش برای ریحانه بانو تاب خریده؛ریحانه هم عاشق تابشه،و دوست داره تند و بلند هلش بدیم اونم بلند بلند میخنده،قربونه خوش خنده ایت بشم دختر شجاعه من، ریحانه ی من چند روزه سرماخوردی و سرفه میکنی و لب به غذا نمی زنی،اونقدر ناراحتم عزیزم که تو غذا نمیخوری،زوده زود خوب شو عسلکم، راستی ده روزه دیگه تولدته . جمعه هم عروسی عمه فاطمه اس. راستی بابایی از سر کار میاد تو با ذوق و شوق میدویی میری استفبالش عاشق بابایی هستی.ماهم عاشقتیم فدات شم ...
30 بهمن 1391

یازده ماهگیت مبارک قند عسلم

سلام دخترکم.امروز یازده ماهت تموم شد و وارد دوازدهمین ماه زندگیت شدی،فقط یک ماه تا تولدت مونده،تولد یک سالگیت.هورااااااا،خداجون شکرت دخترم چه زود بزرگ شد. اما اینکه ریحانه بانو چهارمین دندون و هم درآورد.یوهووووووو ریحانه ،عزیز بابا و مامان راه میره .یه بیست روزی هست که دیگه بدون ترس وکمک کامل راه میره. موبایل یا تلفن ومیگیره دستش ومیگیم ریحانه الو کن میذاره دم گوشش جدیدا بابایی که میره بیرون میدوئه میره بغلش و بامن بای بای میکنه یعنی ماهم با بابا رفتیم دیگه اینکه ریحانه بانو رو بهش میگیم بگو جوجو؛ جوجوشو میگیره دستش و میگه گوگو ماما،بابا،مه مه روهم میگه راستی عاشق آهنگه و با آهنگ میرقصه و دست میزنه خدایا شکرت بابت این هدیه ی ...
11 بهمن 1391

سومين دندون

سلام سلام صدتا سلام. بالاخره بعداز سه ماه انتظار سومين دندون ريحانه بانو يعني دندون خركوشي ريحانه بانو يه كوجولو نيش زد بيرون.علاوه بر اين ريحانه خانوم ده يازده قدم هم بدون كمك بر ميدارن.هورااااااااا
24 دی 1391