ریحانه بانوریحانه بانو، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

ریحانه عطری از بهشت

16ماهگیت مبارک

دخترنازم شانزده ماهگیت و با چند روز تآخیر بهت تبریک میگم.انشاءالله صد وشصت ساله شی.عسلکم اسباب کشی داشتیم و اومدیم به خونه ی جدید برای همین هم چند روز دیر اومدم.شماهم ماشاء الله اینقدر شیطون و بلا شدی و مثل فرفره میمونی وهمه جا رو بهم میریزی که من نمیتونم بیام اینترنت تا برات بنویسم، راستی پس فردا ماه رمضانه و انشاء الله امسال بعد از دوسال روزه نگرفتن می خوام روزه بگیرم،البته شما هنوز شیر میخوری که امیدوارم اذیت نکنی و بذاری من روزه بگیرم. دختر نازم با قلب پاکت و یه دنیا صفا و سادگیت  برامون دعاکن.آمین گوی دعاهات هستم.
18 تير 1392

پانزده ماهگیت مبارک

دخترکم امروز ده خرداد بود و شما پانزده ماهت تموم شد و وارد شانزدهمین ماه زندگیت شدی.ماشاءالله واسه ی خودت خانومی شدی، از کارهای جدیدت بگم اولا با تلفن همچین حرف میزنی و اد بد میکنی که انگار چندساله اینکاره ای،حموم که میری وقتی روسرت شامپو میریزم خودت رو موهات دست میکشی و موهات ومیشوری،نی نیت وبغلت میخوابونی و خودت و تکون تکون میدی تا بخوابه،کلاغ پر ولی لی حوضک هم بلدی بازی کنی،ناز کردن هم یادگرفتی و وقتی میگم ریحانه نازی نازی یا خودت و ناز میکنی یا بابا رو یا من و.و دیگه اینکه نهمین دندونت یعنی آسیاب پایینت هم در اومد،یوهوووووو.مبارکت باشه گلم.
11 خرداد 1392

قد و وزن پانزده ماهگی

سلام عسلکم،امروز شمار بردم بهداشت وزن شما ده و سیصد بود و قد شما هشتاد وسه،ماشاء الله دختر قدبلند من شش سانت در مدت سه ماه رشد کرده بودی.خدارو شکر همه چیزت خوب بود. از کارهای جدید شمابگم،چند وقتی هست نقاشی میکشی،یعنی مداد میگیری دستت و خط خطی میکنی کتابای من بیچاره رو،عاشق بابایی هستی،از سر کار میاد یه سره رو سر وکولشی،فدات بشم،دوتا دیگه دندون در آوردی.دندون آسیاب های بالات در اومده.از کارهای دیگه ات بگم که چند وقتی هست کنترل و میگیری  جلوی تلویزیون و شبکه ها رو عوض میکنی،وبا کنترل دی وی دی هم دی وی دی و روشن میکنی،وقتی من و بابا داریم نماز میخونیم میدویی میای و میگی اکبر،مکبر یعنی همون الله اکبر،از لوازم مورد علاقه ات لوازم آرایش منه...
8 خرداد 1392

روز مادر مبارک

امسال دومین سالیه که با وجود تو منم مادرم،منم شایسته ی این شدم که این روز رو بهم تبریک بگن،حدا تو رو به من هدیه داد تا منم یکی از فرشته های کوچک زمینیشو داشته باشم تا به من هم گفته بشه مادر. دخترم،بهار زندگیم،انشاءالله تو هم در آینده طعم شیرین مادر شدن و بچشی. بیا تو این شب عزیز باهم دعا کنیم که خدا به هرکس که دوست داره نام شیرین مادر رو داشته باشه فرشته های کوچکشو بده.آمین. السلام علیک یا صدیقه کبری. یازهرا.
11 ارديبهشت 1392

چهارده ماهگیت مبارک

سلام دختر قشنگم.عسلکم شما امروز یعنی ده اردیبهشت سال نود ودو وارد پانزدهمین ماه زندگیت شدی،یعنی امروز چهارده ماهت تموم شد،قربونت برم که داری روز به روز بزرگتر و خانم تر میشی. دخترکم چند روزی هست که داری سعی میکنی پشت هم کلمه بگی و از خودت کلی کلمه ابداع کردی،مثلا چندبار پشت هم میگی بابا وبعد میگی بابیدی،که ما نمیدونیم یعنی چی،یا اگه چیزی بخوای با انگشت های قشنگت بهش اشاره میکنی وپشت هم میگی نه نه نه نه،یا به همه میگی عمه. فدای‏ تو نازنینم بشم.
11 ارديبهشت 1392

کلمه های جدید ریحانه بانو

سلام قشنگم،اول از همه بگم که شما چند وقتی هست که وقتی آب میخوای میگی : آبه به به رو هم میگی : به به تاب تاب اباسی رو داری دیگه تقریبا درست میگی ومیگی :تاب تاب د د رو هم وقتی میخوایم بریم بیرون میگی د د کارهای جدید میکنی،بیشتراز یه ماهه که خودت با لیوان آب میخوری، فعلا همینا یادم اومد.فدای دختر قشنگم بشم.هزارتا بووووووس.
3 ارديبهشت 1392

سیزده ماهگی

روز ده فروردین دخترکم وارد چهاردهمین ماه زندگیش شد و سیزده ماهش تموم شد.سیزده ماه از عمر دخترکم گذشت،اون روز ما شمال بودیم برای همین من الان اومدم تموم شدن سیزدهمین ماه زندگی دخترمو تبریک بگم. تو این مدت کلی چیز جدید یادگرفته که تو پست های قبلی گذاشتم فقط یک چیزیو یادم رفت بگم،ریحانه بانو نزدیک به دو هفته اس که موقع تاب بازی یا هروقت که دلش تاب بازی بخواد میخونه پاپ پاپ ابا یعنی تاپ تاپ ابازی.الهی فدای دختر بانمکم بشم.
15 فروردين 1392